تیم نخستین نیو انگلند ویژگیهای تیمهای قبلی مربی در تنسی را نشان میدهد. بهعلاوه نکاتی دربارهٔ عبدال کارتر، خط حملهٔ داگلاس کائوبویز و موارد دیگر.
آلبرت بریر

در این داستان:
- پاتریوتهای نیو انگلند
- ژاینتس نیویورک
- بیرز شیکاگو
- داگلاس کائوبویز | اخبار، امتیازها، برنامهها و جدول ردهبندی
- ویکینگهای مینهسوتا
پرش به یک موضوع
- پاتریوتهای نیو انگلند
- ژاینتس نیویورک
- ضربهزنها بهعنوان ورزشکاران
- جو ثونی
- بن جانسون
- خط حملهٔ داگلاس کائوبویز
- کوارتربکهای مینهسوتا ویکینگ
- برنامهریزی انعطافپذیر
ما در دسامبر هستیم و در حال پیشروی به سمت هفتهٔ ۱۴ با یادداشتهای سهشنبه این هفته …
پاتریوتهای نیو انگلند
چندین نکته میتوان دربارهٔ پاتریوتها گفت که پس از شکست ۳۳‑۱۵ روز دوشنبه مقابل ژاینتس به چشم میآید. بسیاری از این نکات متفاوت از آنچه در ماه اوت میتوانستید بگویید، هستند.
اما یک نکته، بهنظر من، از زمان تابستان تا همین اکنون ثابت باقی مانده است. در واقع، این نکته با آنچه در طول شش سال حضور تیمهای تایتنز مشاهده کردید، سازگار است. و این است که تیمهای میک ورابل سبک بازی واضح و قابل تشخیصی دارند.
همه چیزها بهطور برابر نیستند، طبیعتاً. دریک مای و رایان تانهیِل متفاوتند، همانطور که تروِیون هندرسون و دریک هنری، یا ویل کمپبل و تیلور لوون، یا میلتون ویلیامز و جفری سیمونز نیز متفاوتند. اما نحوهٔ حضور کلی این بازیکنان در خدمت ورابل، یک نقطهٔ مشترک واضح و حاضر است—و روز دوشنبه هم واضحتر شد، وقتی که پاتریوتها، که در سال ۲۰۲۵ شانس خوبی در مصدومیت داشتند، بدون ویلیامز و کمپبل بازی کردند.
نیو انگلند از همان ابتدا سریع و فیزیکی بود و بلافاصله ژاینتس را در وضعیت تعقیب قرار داد. یک بازگشت طولانی کیک آغازین، اولین مالکیت حملهٔ پاتریوتها را نزدیک خط میانه فراهم کرد، بدون نیاز به طی فاصلهای طولانی تا به محدودهٔ ضربهٔ میدانی برسند. سپس تیم ویژهگراندن دوباره موفق شد؛ مارکوس جونز با لمس ۹۴ یاردی از پنتراست تاچداون زد. یک سهنقطه (تری‑اند‑آوت) که با ضربهای مرزی اما بیانی کریستین الیس بر جکسون دارت همراه شد، ادامه یافت. بعد از آن حمله از میدانی کوتاه که از یک پنت ناموفق بهدست آمد بهرهبرداری کرد و نتیجه را به ۱۷‑۰ ارتقا داد.
در همان لحظه، پاتریوتها تنها ۱۶ پلی (بازی) اجرا کردند و سه بار امتیاز گرفتند، تا تیمی با دو برد و یک کوارتربک نوآموز را در این اختلاف سهامتیازی قرار دادند. بازی عملاً تمام شد.
همهٔ اجزاء بهدرستی کار میکنند؛ و این، فراتر از تواناییها، نشاندهندهٔ فرهنگ تیم است. هر بازیکن یا مربیای که مقابل پاتریوتها بازی کرده باشد، به شما خواهد گفت که آنها هوشمندانه، سریع و فیزیکی بازی میکنند، مثل تیمهای ورابل در تنسی. و اگر با آننفرانی که پشت این نردهاند، یعنی کسانی که با ورابل کار میکنند، صحبت کنید، خواهند گفت که این اشتباه نیست.
سه سال پیش، NFL Films ویدئویی از ورابل که در تونل به مرکز تایتنز بن جونز خوشامد میگوید، ضبط کرد؛ پس از آنکه جونز با یک آسیب قابلتوجه زانو بازی کرد (او در یک مقطع نتوانست در هادل بایستد، اما تنها یک بازی را از دست داد). مربی، در حالت گریه، جونز را در آغوش کشید و گفت: «هرگز چیزی شبیه این ندیدهام. من هرگز چنین چیزی ندیدهام. تو را مثل خودم دوست دارم». این کلیپ بهسرعت ویروسی شد. بسیاری ممکن است آن را فراموش کرده باشند.
اما آن لحظه هستهٔ همان چیزی است که ورابل میسازد. او بهطور واقعی در کنار افرادی که با آنها کار میکند، حضور دارد. به همین دلیل مربیانی چون شین بوِن، زاک کوهر و جان استریچر بهدنبال او آمدهاند، از آغاز کارش بهعنوان مربی در اوهایو استیت زیر نظر لوک فیکل و اوربان مایر. همینطور بازیکنانی مثل هارولد لندری سوم، رابرت اسپیِلین و جک گیبنز همراه او به فاکسبورُه آمدهاند. به همین دلایل هنوز افراد وفاداری در تنسی به او وجود دارند.
شاید این حرف شیشهای بهنظر برسد، اما از فوتبال فراتر میرود — چون او اسامی فرزندان کارکنان و بازیکنانش را میداند و در لحظات بحرانی کنارشان میایستد (مانند زمانی که برای ترل ویلیامز، بازیکن دفاعی، در مبارزه با سرطان این پاییز حضور داشت، یا برای دهها نفر از لیگ NFL که اخراج میشوند یا در شرایطی مشابه ویلیامز هستند).
بهنظر من، این بازگشت انرژی همان چیزی است که در شب دوشنبه روی زمین شاهدش بودید.
این تیمی است که با شور و اشتیار به بازی میپردازد، استعدادهای خود را به حداکثر میرساند، از مربیگری پیروی میکند و مواجهه با آن در تقریباً تمام جنبهها دردسرساز است. این همه بهسرعت رخ داد، که نمونهٔ خوبی از این است که چقدر همه در این مجموعه با برنامهٔ ورابل همسو هستند.
باز هم، شاید این حرف بیاهمیت بهنظر برسد، اما پاتریوتها برای ورابل تمام خود را میسازند، چون میدانند او نیز همینکار را برای آنها میکند.
ژاینتس نیویورک
در سوی دیگر این نتیجه، فصلی پرآشفتگی دوشنبه شب حتی آشفتگی بیشتری پیدا کرد.
هفتمین شکست متوالی ژاینتس با دیگران فرق داشت. این بار هیچ پیشرویی در کوارتر چهارم از دست رفت یا پایان دلشکستانگیز نداشت. نیویورک از همان ابتدا بهنظر می آمد که سردرگمی دارد و پاتریوتها بهسرعت این نقص را به آنها تحمیل کردند. انرژی ژاینتس کاملاً غیرقابلتشخیص بود.
و شاید واضحترین نشانهٔ قبلی این بود که در ربع اول، شماره ۳ انتخاب عبدال کارتر در زمین حضور نداشت.
بازیکن نوپا پاسراندر در تمام سال مشکلاتی در دیرکرد یا عدم حضور در وظایف تیمی داشته است. اکنون مربی برکنار برایان دابول برای این امر چندین بار جریمهٔ کارتر را اعمال کرده است. مربی موقت میک کاکا نیز با دستگیری سختتری برخورد کرده، بهطوری که آخرین حذف او پس از اینکه کارتر برای شروع مسابقهٔ ربع یازدهم مقابل پکرز نیز بر زمین نشسته بود، صورت گرفت.
در حقیقت، مسئلهای فاحش یا مخفیانه در اینجا وجود ندارد. حذف کارتر در گرینبی ناشی از گمشدن زمان توسط او بود — او هنگام صرف درمان نور قرمز در اتاق استراحت بازیکنان، در حالی که تیم از چند قدم فاصلهدار در میدانی تمرینی، در حال اجرای مرور بازی (walkthrough) بود. این شاید قابلبخش باشد، اگر فقط یکبار پیش نیامده بود. اما این وضعیت تکرار شد. رهبران در این گروه، بهویژه کاپیتان برایین برنز، سعی کردند این مسئله را به کارتر برسانند. مربیان نیز بهوضوح سعی در اصلاح این رفتار داشتند.
این که این اتفاق نیفتاده، سرزنشکنندهٔ همه، از جمله کارتر است. بازیکن نوپا شهرتی از دانشگاه پناستیت داشت، عادلانه یا ناعادلانه، که خودخواه و حقطلب باشد، و تیمهای NFL بهخوبی از آن آگاه بودند. او هماکنون این ویژگیها را نشان میدهد. و اینکه تیم نتوانسته او را مهار کند و به او بفهماند که اعمال او در شش روز دیگر هفته چه هزینهای برای روز بازی دارد، سؤالاتی را دربارهٔ دیگر افراد موجود برانگیخته است.
بههر حال، ژاینتس از ابتدای ۲۰۲۴ تاکنون بهامتیاز ۵‑۲۵ رسیدهاند و در مدت ۱۴ ماه هیچبردی در مسابقات خارج از خانه ندارند. در ده سال گذشته پنج مربی را برکنار کردهاند. سازمان بهصورت کلی بهحال خالی و ضعیفی تبدیل شده است. جستجوی دیگری برای مربی جدید در حال انجام است. و بر اساس وضعیت دوشنبه، هر کسی که این موقعیت را بهدست آورد، با چالشهای فراوانی روبهرو خواهد شد.
ضربهزنها بهعنوان ورزشکاران
یک گفتوگوی بسیار جذاب با ضربهزن جتس، نیک فولک، در بعدازظهر یکشنبه داشتم — پس از این که او یک گل برندهٔ ۵۶ یاردی بهدست آورد — در بارهٔ وضعیت موقعیتش در سال ۲۰۲۵.
شما این را دیدهاید، مطمئنم. شوتهای ۴۰ یاردی بهعنوان شاتهای کوتاه محسوب میشوند. شوتهای ۵۰ یاردی روتین هستند. شوتهای بیش از ۶۰ یارد نیز کاملاً غیرعجیب نیستند.
مانند بسیاری از افراد، فولک ابتدا به این نکته اشاره کرد که لیگ به ضربهزنها اجازه میدهد توپهای K‑ball را پیش از زمان بازی آماده کنند — من از او پرسیدم آیا همه کاری یکسان روی توپها انجام میدهند یا افراد مختلف کارهای متفاوتی انجام میدهند، او گفت که نمیداند. سپس فولک ایدهای را مطرح کرد که من نشنیده بودم. او معتقد است که بهصورت سادهتر، ورزشکاران بهتری در این موقعیت حضور دارند.
«وقتی تمام رختکن بزرگتر، سریعتر، قویتر میشود — یا حتی وقتی به دبیرستان میروید، جایی که همه بزرگتر، سریعتر، قویتر میشوند — اگر میخواهید بازی کنید و بزرگترین، سریعترین یا قویترین نیستید، اما نسبتاً سریع و قوی هستید، بهدلیل تمایل به بازی، ضربهزن میشوید»، فولک گفت. «سال گذشته با تیم تنسی بودم. ما یک مربی قدرتساز داشتیم که در دانشگاه آریزونا، دانشگاه مادر من، بود و تایلر لوپ واضحاً از آنجا میآمد. اکنون او با رِوِنز است. و من از او دربارهٔ تایلر پرسیدم.
«و او میگوید تایلر لوپ مثل یک آدم ۲۱٫۵‑، ۲۲ مایل در ساعت است. بنابراین این آدم انفجاری است. شما سعی میکنید همگام باشید. این همان چیزی است که میشود. فقط تکامل است، بقا برای قویترینها.»
فولک سپس ادامه داد که در این موقعیت حالا «ورزشکاران بسیار خوبی» حضور دارند — سپس به یک بازیکن اشاره کرد که در گذشته او را بهعنوان پیشروندهٔ این موقعیت میدید، یک بازیکن ۱۹ ساله با تجربهٔ چندین سال.
«من دوست نزدیک جان کارنی هستم»، فولک گفت. «او ۲۳ سال بازی کرده است. او یکی از اولین افرادی بود که من به یاد دارم واقعاً به تمرین بهصورت جدی میپرداخت. و گفتن این که او را در این مدت طولانی نگه داشته است، این است که این بازیکنان هماکنون در سنین پایینتر این کار را میکنند. فقط بقا است، وقتی که میخواهند بر روی زمین فوتبال بازی کنند — خب، من باید یک ضربهزن باشم. پس، بله.»
و اینجاست که ما هستیم.
جو ثونی
ما یک نکته دربارهٔ خط حملهٔ بیرزها در خلاصهٔ هفتهٔ ۱۳ داشتیم، و یک مورد باقیمانده از گفتوگویم با مرکزدار درو دالمان. این مربوط به حرکت درخشانی است که ریان پولِس، مدیر ورودی شیکاگو، با معاملهٔ جو ثونی انجام داد؛ او که یکسال در کانزاس سیتی با او بود.
ثونی در ۱۵۸ بازی از حداکثر ۱۶۰ بازی در طول ۱۰ فصل NFL خود، شروع کرده است. او در نهسال اول خود بهصورت متوالی ۱۰۰٪، ۱۰۰٪، ۱۰۰٪، ۹۹٪، ۹۷٪، ۹۹٪، ۹۸٪، ۹۷٪ و ۹۷٪ از اسنپهای حملهٔ تیم خود بازی کرده است. و امسال، تا ۱۲ بازی، او دوباره حضور دارد، بهطوری که در هر یک از ۸۲۹ اسنپ حملهٔ تیمش حضور داشته است. اگر شمارش کنید، این مجموعاً ۱۰۷۱۳ اسنپ است که رکوردی شگفتانگیز از عملکرد و قابلاعتماد بودن را نشان میدهد.
بنابراین، از تجربه، پولِس میدانست که چه چیزی را به اتاقی که در حال بازسازی است، میآورد. علاوه بر این، با اینکه در همان اتاق تعویضهای زیادی رخ داد، او بهدرستی پیشبینی کرد که این تأثیر بهتدریج به دیگران خواهد منتقل شد.
«او یک آدم فوقالعاده، یک همتیمی فوقالعاده، یک بازیکن فوقالعاده است»، دالمان گفت. «این بلافاصله سطح اتاق را ارتقا میدهد وقتی همه میبینند که او چگونه کار میکند و چگونه اجرا میکند. فقط داشتن یک آدمی که کار را بهدرستی انجام میدهد و همانقدر که او بازی میکند، کارگر و همتیمی خوبی باشد، باعث میشود طبیعی باشد که بخواهید از او الگو بگیرید.»
بر اساس نحوهٔ بازی حملهٔ بیرزها، بهویژه چقدر خوب آنها توپ را میدوند، واضح است که همهی اینها را دارند.
بن جانسون
در حالی که اینجا هستیم، بن جانسون واقعاً ثابت کرده که یکی از افراد منحصر بهفرد است.
شیرهای دیترئوتیک یک بازیکن را، جان مورتون، که در سال ۲۰۲۲ در اتاق کوارتربک همراه با جانسون بود، بازگرداندند. مورتون که پیشتر تجربهٔ هدایت بازی را داشته، از اینپس از وظایف هدایت بازی محروم شد. در همین حال، تَنر انگستِراند، دستیار راست جانسون در دیترویت، توسط شیرها نادیده گرفته شد و به جتس همراه با آرون گلِن پیوست تا فرصتی برای هدایت بازی پیدا کند، و قطعاً در اولین سال خود بهعنوان هماهنگکنندهٔ حمله (OC) افت و خیزهایی داشته است.
و این برای من بن جانسون را کمی شبیه به مایک مکدانیل میکند؛ بهاین معنی که او تنها محصول یک سیستم نیست و بهدلیل اینکه کارهای خودش را بهطرز خاصی انجام میدهد، جایگزین سختتری است.
خط حملهٔ داگلاس کائوبویز
یک نکته برای مرور: تصمیم داگلاس کائوبویز برای انتخاب گارد تایلر بوکر با انتخاب دوازدهم در آوریل، مورد انتقاد قرار گرفت؛ بسیاری از هواداران، بهطور پیشبینیشده، به دنبال یک سلاح موقعیت مهارتی برای ترکیبی بودند که فقط سید لام داشت و چیز دیگری نبود. داگلاس سعی کرد نگرانیهای هواداران را با اشاره به اینکه میتواند یک دریافتکننده دیگر بهروش دیگری بهدست آورد، آرام کند.
البته این اتفاق افتاد و همه میدانیم معامله جورج پیکنز چگونه پیش رفت.
و تصمیم در بخش جلویی نیز بهنظر میرسد که کاملاً خوب باشد. بوکر یکی از بهترین گاردهای این سال در فوتبال است، چه در محافظت از پاس و چه در مسدود کردن حمله، و آیندهٔ جلوهدار داگلاس روشن بهنظر میرسد — با بازیکنان ثابت در تمام پنج موقعیت که از چپ به راست، بهترتیب ۲۴، ۲۴، ۲۴، ۲۱، و ۲۸ ساله هستند.
یک نکتهٔ شناختهشدهٔ خانوادهٔ جونزها در طول نزدیک به چهار دهه ساخت تیم، سرمایهگذاری سنگین در خط حمله بوده است. بهطور کلی، این سرمایهگذاریها نتیجهبخش بودهاند.
کوارتربکهای مینهسوتا ویکینگ
ویکینگها پیشنهادهای رقابتی به سام دارنولد و دانیل جونز در مارس دادند و هر دو بهدلیل یکسانی رها شدند: فرصت برای اینکه کسی پاسخگوی طولانیمدت موقعیت کوارتربک باشد. واقعیت این بود که برای هر دو، یک فصل خوب در مکان جدید (سیاتل برای دارنولد، ایندیوآناپولیس برای جونز) بهاحتمال زیاد بهمعنی مسیر طولانیمدتی برای ماندن در تیم است، بدون اینکه یک کوارتربک جوان در مسیرشان مانع شود.
از سوی دیگر، در مینهسوتا، سرمایهگذاری ویکینگها در جی. جی. مککارثی آیندهٔ هر بازیکن دیگری در اتاق کوارتربک را پیچیده میکند، حتی اگر آن فرد بتواند بازیکن انتخاب شدهٔ دور اول ۲۰۲۴ را شکست دهد تا در سال ۲۰۲۵ بهعنوان استارتر تیم باشد.
که البته یک مثال دیگر از این است که چگونه میتوانید سرنوشت و آیندهتان را به یک بازیکن ببندید زمانی که او را در موقعیتی بهاینقدری بالا انتخاب میکنید.
در نتیجه، ویکینگها ممکن است در سال ۲۰۲۶ دوباره بهدنبال رقابت برای مککارثی باشند.
برنامهریزی انعطافپذیر
در نهایت، تصمیم لیگ NFL برای انتقال مسابقهٔ بیلز‑بنگلز به ساعت ۱ ب.ظ به وقت شرقی از بازهٔ اصلی ساعت ۴:۲۵ ب.ظ، بهنظر نمیرسد که همانقدر که یک هفته پیش جذاب بود، باشد؛ این بر پایهٔ چگونگی بازی جوی بررو در روز شکرگزاری، اهمیت این مسابقه برای بوفالو، و اینکه رقابت شمالی AFC بهسوی بنگزالها بازگشته، است.
بیصبرانه منتظر آن هستم.