
وقتی در فصل جاری لیگ قهرمانان اروپا با اسلاویا پراگ همگروه شدیم، ذهن بسیاری از غونرها به ماه اکتبر ۲۰۰۷ و اولین شب جادویی اروپایی استادیوم امارات بازگشت.
هرچند این اولین رویارویی دو تیم بود، اما ما پیش از این شش پیروزی از شش بازی مقابل رقبای شهری اسلاویا یعنی اسپارتا به دست آورده بودیم. این دستاوردها شامل پیروزی ۲-۰ خارج از خانه در اکتبر ۲۰۰۵ میشد که تیری آنری رکورد گلزنی تمامنبردهای آرسنال را شکست؛ و فصل ۲۰۰۷/۰۸ را هم با برد در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل آنها آغاز کردیم تا به مرحله گروهی لیگ قهرمانان صعود کنیم.
پس از عبور از آن مانع، تورنمنت ما با پیروزی ۳-۰ مقابل سویا در انفایو شروع شد. سپس در بازی خارج از خانه با نتیجه ۱-۰ استئوا بخارست را شکست دادیم. در دیدار سوم مرحله گروهی که میزبان تیم پایتخت چک بودیم، غونرهای روان و مدعی قهرمانی در یک نمایش درخشان از فوتبال هجومی، خودنمایی فوقالعادهای کردند.
در دقایق ابتدایی بازی در استادیوم امارات پر از انتظار، سسک فابرگاس فقط پس از چهار دقیقه با ضربهای کاتدار از ۱۵ یاردی گل اول را به ثمر رساند؛ این در حالی بود که الکساندر هلب با حرکات فریبندهاش در کنار خط، راه را برای این گل باز کرده بود. هلب سپس در دقیقه ۲۰ دیوید هوباچک را وادار به گل به خودی کرد. پنج دقیقه پیش از پایان نیمه اول هم تئو والکات با استفاده از اشتباهی فاحش از سوی دروازهبان اسلاویا، اولین گل خود را در لیگ قهرمانان به زیبایی زد و ما را ۳-۰ پیش انداخت. در پایان نیمه میتوانستیم برتری بیشتری داشته باشیم؛ امانوئل آدهبایور سرزنی را اندکی از کنار دروازه بیرون زد و سانتر-شوتی تند و تیز امانوئل ابوعه هم فقط کمی از تیرک دور شد.
همیشه خطر این وجود دارد که وقتی تیم میزبان با برتری پیش میرود، نیمه دوم به یک بازی کسلکننده تبدیل شود، اما آرسنال با حرص و ولع برای گلهای بیشتر به میدان بازگشت و در یک حمله برقآسای ۱۰ دقیقهای پس از استراحت، سه گل دیگر به ثمر رساند.
هلب با حرکات زیگزاگی به داخل محوطه جریمه نفوذ کرد – همانطور که عادت داشت جورابهایش را پایین کشیده بود – و دومین گل شب خود را به زیبایی زد. سرعت سرسامآور والکات هم باعث شد دفاع بیحرکت حریف را پشت سر بگذارد و به ۵-۰ برساند. سسک فابرگاس هم پس از تعامل دلپذیری با پاسکاریهای آدهبایور و والکات، در دقیقه ۵۸ دومین گل خود و ششمین گل شب ما را به ثمر رساند.
این گل آماریها را وادار کرد تا به سراغ کتابهای رکورد بروند، چون ما در آستانه یک پیروزی دو رقمی بودیم. اما فقط یک گل دیگر به ثبت رسید؛ در دقایق پایانی، نیکلاس بندتنر جوان دانمارکی با یک ضربه هرجومرجطلبانه، گل هفتم و پایانی شب را زد. با این حال، این همچنان بزرگترین پیروزی ما در لیگ قهرمانان و یکی از بزرگترین بردهای تاریخ اروپاییمان است که با پیروزی ۷-۰ مقابل استاندارد لیهژ در جام برندگان جام سال ۱۹۹۳ برابر است.
تیترهای «هفتمین بهشت» کاملاً قابل پیشبینی بود و ونگر پس از بازی بهویژه از والکات ۱۸ ساله تمجید کرد. او گفت: «میخواستم تئو در یک بازی بزرگ از ابتدا بازی کند و او عالی عمل کرد. او آرام و دقیق در برابر دروازه است و استفادهاش از فضا فوقالعاده بود.»
شاید تعجببرانگیز باشد که پس از چنین پیروزی قاطعی که ما را با رکورد صددرصدی به نیمه راه مرحله گروهی رساند، فقط دوم شدیم. اسلاویا دو هفته بعد با تقویت دفاعش به تساوی بدون گل دست یافت. پس از شکست ۳-۱ مقابل سویا در اسپانیا، پیروزی ۲-۱ مقابل استئوا هم برای سبقت از اسپانیاییها کافی نبود.
در نهایت در مرحله یکچهارم نهایی مقابل لیورپول حذف شدیم و با وجود فقط سه شکست، سوم لیگ شدیم، اما آن کتک ۷-۰ به اسلاویا همچنان یکی از خاطرات ماندگار یک فصل پرگل و سرگرمکننده است.