قانون دو دقیقه

رفتارهای شخصی

یکی از مؤثرترین ابزارها برای وارد کردن تکنیک‌های افزایش بهره‌وری به زندگی‌تان، «قانون دو دقیقه» است که می‌گوید: اگر انجام یک کار کمتر از دو دقیقه طول می‌کشد، همین حالا آن را انجام دهید!

قانون دو دقیقه را می‌توان در هر زمینه‌ای به‌کار برد؛ چه در کار، خانواده، خانه یا رشد شخصی. این قانون به شما کمک می‌کند کارها را سریع و مؤثر انجام دهید، که اصلِ بهره‌وری همین است. این روش نه تنها شروعی ساده و کم‌هزینه برای افزایش بهره‌وری فراهم می‌کند، بلکه در درازمدت طرزعمل شما را تغییر می‌دهد. هدف نهایی این روش این است که به نقطه‌ای برسید که وقتی با کاری روبه‌رو می‌شوید که می‌دانید کمتر از دو دقیقه طول می‌کشد، همان لحظه آن را انجام دهید و هرگز آن را به تعویق نیندازید. وقتی در زندگی‌تان مسئله‌ای پیش می‌آید که راه‌حل سریعی دارد، همان موقع آن را انجام دهید، زیرا در غیر این صورت ناگزیر باید بعداً با آن مواجه شوید و در نهایت زمان بیشتری از شما می‌گیرد.

قانون دو دقیقه روش آسانی است برای تازه‌کارها تا سراغ کارهایی بروند که باید انجام شوند و می‌توانند سریع تمام شوند. این قانون در دو حالت جواب می‌دهد: حالت اول اینکه اگر کاری به ذهنتان خطور کرد و توانستید آن را در دو دقیقه انجام دهید، باید دقیقاً در همان لحظه که فکر به وجود آمد آن را انجام دهید. حالت دوم اینکه هر کار دو دقیقه‌ای دیگری که می‌دانید قادر به انجامش هستید را فوراً انجام بدهید. یاد گرفتن اینکه همان‌لحظه‌ها دست‌به‌کار شوید و همچنین تمام کردن کارهایی که مدتی روی زمین مانده‌اند، عملاً شما را به یک «انجام‌دهنده» تبدیل می‌کند. باورش سخت است که کاری که فقط دو دقیقه طول می‌کشد، چقدر می‌تواند تأثیر مثبت بزرگی در زندگی‌تان بگذارد. بی‌راه نمی‌گویم، تمرین همین قانون به‌تنهایی می‌تواند تغییری بنیادین ایجاد کند که نه تنها ذهنیت شما را دگرگون می‌کند بلکه ممکن است تمام زندگی‌تان را زیر و رو کند.

چرا: موفقیت‌ها باعث می‌شوند از فرآیند لذت ببرید

این قانون ابتدا توسط دیوید آلن در کتاب انجام دادن کارها معرفی شد؛ پیروی از قاعدهٔ دو دقیقه سریع‌ترین راه برای شروع هر کاری است و به‌همین‌دلیل برای کسانی که به تعویق‌انداختن و تنبلی گرایش دارند، مخصوصاً مفید است.

آلن این‌طور توصیف می‌کند: «اگر انجام یک عمل کمتر از دو دقیقه طول بکشد، باید همان موقعی که تعریف می‌شود انجام شود.»

این یعنی اگر کاری به ذهنتان خطور کرد یا اگر در فهرست کارهایتان کارهای ساده‌ای در انتظارند؛ اگر قانون دو دقیقه را به‌کار ببرید، احتمالاً قادر خواهید بود آن کار را انجام دهید، علامت بزنید و از کل فرایند احساس رضایت کنید. همین حس دستاورد است که شما را تشویق می‌کند فرایند را تکرار کنید یا عمیق‌تر به سراغ کارهای دیگر بروید، چون به احساس پاداش‌آور کامل کردن کارها معتاد می‌شوید. بهترین راه برای تبدیل‌شدن به فردی پربازده، لذت بردن از خودِ فرایند است. این پیروزی‌های کوچک — که آلن آن‌ها را «بردهای کوچک» می‌نامد — باعث می‌شوند بخواهید بار دیگر تلاش کنید.

آیکون گوگل پادکست

خیلی از نیات و ایده‌های خوب چون بلافاصله عملی نمی‌شوند، به کناری می‌روند. اما همین لحظات در زندگی واقعاً ارزشمندند؛ اگر یاد بگیرید همان لحظه‌ای که یک فکر مثبت به ذهنتان می‌آید دست‌به‌کار شوید، از تعداد درهای جدیدی که این عادت به رویتان می‌گشاید شگفت‌زده خواهید شد.

بسیاری از ما دوستان کودکی یا اعضای خانواده‌مان را در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم و گاهی شوخی خنده‌داری به ذهنمان می‌رسد یا تحسینی که می‌توانیم بگوییم، اما اغلب عمل نمی‌کنیم. همین موضوع برای ارتباط با همکاران و پرسیدن ایده‌ها و به اشتراک‌گذاری آن‌ها نیز صادق است، و انجام این کارها بی‌تردید زندگی کاری‌تان را بهتر می‌کند. وقتی روی چیزهای کوچک اقدام نمی‌کنیم، فرصت‌های بزرگِ پیشرفت، به اشتراک‌گذاری و ارتباط را از دست می‌دهیم. استفاده از قانون دو دقیقه برای انجام سریع کارهایی که به ذهنتان می‌آیند، در واقع اثری موج‌وار دارد. وقتی برای ارتباط با دیگران تلاش می‌کنید، چه بزرگ باشد چه کوچک، در ذهن آن‌ها می‌مانید چون واقعاً می‌توانید در فقط دو دقیقه کار زیادی انجام دهید.

مثال دیگری از به‌کار بردن قانون دو دقیقه، انجام کارهای خانه‌ای است که از آن‌ها فراری بودید، مثل آویختن یک قاب یا جمع‌کردن برگ‌ها. ایده‌آل این است که کارهای پیش‌پاافتاده را هرچه سریع‌تر و در اولین فرصت انجام دهید تا اثرات منفی‌شان کمتر شود. اگر نتوانستید همان لحظه کاری را تمام کنید، آن کار را به‌عنوان یادآوری ذهنی ثبت کنید و مطمئن شوید به محض اینکه فرصت دارید روی آن می‌پرید؛ این‌گونه زندگی در خانه و محل کار آسان‌تر می‌شود و روابط پاداش می‌گیرند.

این اولین گامِ تبدیل‌شدن به «انجام‌دهنده» است

با ساده شروع کردن و اتمام کارهای دو دقیقه‌ای، خودتان را شرطی می‌کنید که هم «آغازگر» و هم «به‌پایان‌رسان» باشید؛ این روند شما را به‌تدریج به یک «انجام‌دهنده» در زندگی تبدیل می‌کند. علاوه بر این، باور کنید یا نه، صرفِ اختصاص دو دقیقه برای تکمیل یک کار فوری می‌تواند واقعاً حالتان را بهتر کند و احساس دستاورد به شما بدهد که با تداوم، در نهایت تأثیر قابل‌توجهی بر زندگی‌تان خواهد داشت.

کار را ساده نگه دارید. به‌عنوان مثال، کارهایی که می‌توانید در این بازهٔ کوتاه انجام دهید می‌تواند شامل فرستادن پیام محبت‌آمیز به یک آشنا یا نامهٔ «سپاس‌گذاری» به خانوادهٔ همسر یا یک همکار باشد. ممکن است تهیهٔ همان ایمیل فوری کاری باشد یا صرفاً بایگانی کردن سندی که روی میزتان افتاده است. اما نکتهٔ اصلی این تمرین این است که آن برگه را رها نکنید تا روی میز بماند. با این تمرین، در نهایت خودتان را آموزش می‌دهید که به محض رسیدن چیزی، آن را بایگانی یا رسیدگی کنید، صرفاً چون انجامش کمتر از دو دقیقه طول می‌کشد. همیشه کارهایی هست که می‌توان انجام داد و هر کاری را که انتخاب کنید، هم شما و هم اطرافیانتان وضع بهتری خواهید داشت.

اگر نمی‌دانید از کجا شروع کنید و احساس می‌کنید کاملاً انگیزه ندارید، شاید وقت آن است که دو دقیقه به سمت «ستارهٔ شمالی» خودتان بروید و بگذارید راهنمایی کند چه چیزهایی را واقعاً می‌خواهید در فهرست کارها بگذارید! وقتی بیانیهٔ مأموریت شخصی‌تان را بدانید و چشم‌اندازِ نحوهٔ تحقق آن در زندگی مطابق با ارزش‌های بنیادین‌تان را داشته باشید، تعریف اینکه چگونه می‌خواهید زمان‌تان را صرف کنید آسان می‌شود.

سند ستارهٔ شمالی
سند ستارهٔ شمالی از دورهٔ مدیریت شادی

اما راستش را بخواهیم، گاهی اوقات ممکن است احساس خستگی و آشفتگی کنید و زمان کم بیاورید و بعضی کارها خیلی سخت به‌نظر برسند. اگر گام اول در یک کار بزرگ را تعریف کنید یا بفهمید کدام قسمت از آن فقط دو دقیقه زمان می‌برد، حداقل می‌توانید شروع کنید. و باور کنید هیچ چیزی انجام نخواهد شد اگر شروع نکنید. همچنین خواهید دید که اختصاص همین زمان کوتاه حالا، در بلندمدت هم در وقت و هم در انرژی شما صرفه‌جویی می‌کند.

تشبیهی هست که می‌گوید لیوان آب تا وقتی مجبور به نگه‌داشتن آن نباشی سنگین به‌نظر نمی‌آید، اما وقتی برای مدت طولانی آن را نگه می‌داری، وزنش غیرقابل‌تحمل می‌شود. به‌همین ترتیب، بهتر است همان‌جا لیوان را زمین بگذاریم و با انجام سادهٔ کارهایی که به ذهن‌مان می‌آیند، از بار روانی آن‌ها بکاهیم پیش از آنکه فضای ذهنی‌مان را اشغال کنند و ما را سنگین کنند. این به این دلیل است که انجام کارها پیش از اینکه حتی وارد فهرست کارها شوند، صددرصد به سبک کردن ذهن کمک می‌کند. علاوه بر این، عمل انجام دادن امور و پاسخ به تکانه‌های مثبت برای تشویق یا ارتباط با دیگران، برای کسانی که می‌بینند چقدر به شما سود می‌رساند هم مسری خواهد شد.

علاوه بر ساختن روابط اجتماعی، این تمرین برای سبک‌تر کردن بار کاری‌تان هم حیاتی است، زیرا اگر به کارهای کوچک به‌موقع پاسخ دهید و آن‌ها را سریع انجام دهید، کار کمتری روی میزتان باقی می‌ماند. اگر ایمیل‌های کاری را همان‌لحظه پاسخ دهید، روابط قوی‌تری با همکارانتان خواهید ساخت و به‌عنوان فردی قابل‌اعتماد و در دسترس شناخته می‌شوید. همین فرآیند برای کارهای خانه هم صادق است؛ اگر آن‌ها را در لحظه انجام ندهید، بعداً مجبور خواهید شد زمان قابل‌توجهی را صرف تمیزکاری کنید. مثل وجین کردن باغچه است؛ انجام سادهٔ کارهای کوچک به محض ظهور، واقعاً بهترین راه برای صرفه‌جویی در زمان زندگی است.

استثناها: اگر نمی‌توانید این را انجام دهید، این کار را بکنید…

اگر هنوز گیر کرده‌اید و حتی دو دقیقه هم برایتان زیادی به‌نظر می‌رسد، می‌توانید از فقط پنج ثانیه شروع کنید. خب، همه پنج ثانیه دارند. حامل این مفهوم مِل رابینز است در یکی از پربازدیدترین سخنرانی‌های TED، بنابراین پیام طنین‌انداز شده است. اساساً قاعدهٔ پنج ثانیه این است که فقط چیزی را روی فهرست کارها بنویسید یا اگر ایدهٔ خوبی داشتید آن را در دفترچه، تلفن یا یک تکه کاغذ ثبت کنید و نیت خود را برای بازگشت به آن بعداً قطعی کنید؛ اما در این میان ذهن‌تان آزاد می‌شود. و یادتان باشد، یک لحظهٔ «آها» دقیقاً همان یک لحظه است که باید ثبت شود.

فقط دو دقیقه می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد

قانون «دو دقیقه» را به‌کار ببرید تا هر وقت توانستید کارهای سریع را انجام دهید و در نهایت تبدیل می‌شوید به فردی پیش‌دستانه، پاسخگو و در دسترس برای اطرافیانتان. علاوه بر این، با کنار زدن موارد فهرست‌تان، به‌واسطهٔ این تمرین شفاف‌تر و متمرکزتر هم خواهید شد.

قانون دو دقیقه شما را تغییر می‌دهد. شما نسبت به احساس خوبِ برقرار کردن ارتباط و تمام کردن کارها شکرگزار و تا حدی معتاد می‌شوید. در نتیجهٔ استفاده از این ابزار، شروع به جست‌وجوی کارها در فهرست قدیمی‌تان یا ایده‌های جدید خواهید کرد و به انجام آن‌ها خواهید پرداخت. دیگران هم تغییرات شما را می‌بینند و اعمال شما باعث بهتر شدن حال آن‌ها می‌شود. این موفقیت‌های کوچک برای همه برد-برد است و ارزش چشمگیری به زندگی شما و اطرافیانتان می‌افزاید. این روش طرز تفکرتان را تغییر می‌دهد؛ دیگر زمان را صرف فکر کردن به انجام کاری که می‌توانید وقتی می‌توانید انجام دهید نمی‌کنید، بلکه همان کار را انجام می‌دهید. شما تبدیل به «انجام‌دهنده» می‌شوید.

قانون دو دقیقه فرایندی است که هم برای شکل‌گیری عادت‌ها و هم برای ثبت آن ایده‌های درخشان که ناگهان به ذهن می‌آیند و سپس ناپدید می‌شوند چون وقت ثبت یا عمل نکردن را نداشتیم، قابل‌استفاده است. این فرایند شما را شرطی می‌کند که کارها را در همان لحظهٔ ظهور انجام دهید و در نتیجه می‌توانید از اختصاص تنها دو دقیقه از زمانتان جشنِ یک پیروزی بگیرید. با تداوم، در طول روز موفقیت‌های کوچک را تجربه خواهید کرد، بر خلاف گذشته که همان کارها را با دلهره تصور می‌کردید؛ و با تبدیل این منفی‌ها به مثبت، ناگزیر همین روند را در سراسر زندگی‌تان هم پیاده خواهید کرد. قانون دو دقیقه یک نقطهٔ شروع عالی برای تغییر همیشگی است و همیشه به خاطر داشته باشید که اگر شروع نکنید، هیچ‌وقت تمام نخواهید کرد.

منبع: lovenotfear.com